-
سخنرانی امام (ره)دربهشت زهرا
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 09:41
http://www.armaniran.com/fa/pages/?cid=322 0 سخنرانی امام (ره)دربهشت زهرا بسم الله الرحمن الرجیم ما در این مدت مصیبتها دیدهایم، مصیبتهای بسیار بزرگ و بعضی پیروزیها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بوده، مصیبتهای زنهای جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفلهای پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد...
-
درمسیرسامرا
جمعه 17 دیماه سال 1389 18:13
وقتی که به اراده خدایه اتفاق بایدبیافته هیچ کس وهیچ چیزی جلودارش نیست پس بایدخودمونوبصورت دربست دراختیارش قراربدیم روی سخنم باعزیزانم است کسانی که خوب می دانندهرکجاباشم بیشترازخودم به فکراونام اگه اتوبوس پشت سری منفجرمیشه وکسی کشته یازخمی میشه بایداینجوری فکرکنیم که اونام خیلیادوسشون دارن خیلیامنتظرشون هستندماواوناچه...
-
بیمه زائرین
سهشنبه 7 دیماه سال 1389 15:15
مدیر کل امور بین الملل و راهبری سازمان حج و زیارت گفت: با توجه به ناامنی و خطراتی که برای زائران ایرانی در عراق وجود دارد سازمان حج و زیارت با همکاری یکی از بیمههای کشور به نام بیمه سینا زائران را تحت پوشش قرار میدهد. مهدی شهسواری افزود: بیمه سینا زیر نظر بیمه مرکزی و براساس حق بیمهای که پرداخت میشود زائران را تحت...
-
کربلا
یکشنبه 28 آذرماه سال 1389 18:48
سلام جاتون خالی دیشب بغدادخوابیدیم تقریبا۳ساعت است که رسیدیم کربلاهمراه سایرزائرین رفتیم زیارت حرم دوست کاری داشتیدبفرمایید چون قول داده بودم آپ می شم اومدم
-
حجاج
یکشنبه 7 آذرماه سال 1389 09:10
داره صدای اومدن حاجی هاازمکه میاد خیلی ازاین بندگان خدابه آرزوشون رسیدن حاجی شدن دیگه - خیلی مهمه درسته که ولیمه دادن سفارش شده وخیلی خوبه امابایدتوجه کنیم که چه کسانی ازاین سفره مقدس استفاده می کنند؟چنددرصدازاین هزینه های هنگفت به صاحبش می رسه ؟ بایدفکری اندیشیدتاجلواسراف دراین ایام گرفته شود.آیاواقعانمی شودبرنامه...
-
اشتباه
شنبه 29 آبانماه سال 1389 15:38
((حاجی به ارواح خاک بابام برای اولین بارتوزندگیم چنین اشتباهی کردم ازاون شب به بعدچندباربابام اومدبه خوابم چندباراومدم بهت بگم ولی نتونستم شرمنده ام بخدا)) این متن SMS یه نفره که سامسونتم رااشتباهی برد. البته پدربیامرزاخیراچندتاازوسایل مهم داخل کیف روبرام فرستاد. نپرسین کی بودکه نمی گم .
-
شرمندگی!!!
دوشنبه 24 آبانماه سال 1389 17:15
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مادرجان شرمنده ام - ببخشیدپسرم- باعث زحمت شما شدم - نفهمیدم چطورشدخوردم زمین انگاردستم شکسته – چیزی نیست می تونم تحمل کنم به خودت زحمت نده انشاءالله می ریم ایران پیش دکترگچ می گیره ................... تقریبا60-70سال سن داشت حرفاش که سرشارازمحبت ومهربونی بودمثل تیری...
-
یادایامی
شنبه 22 آبانماه سال 1389 11:05
حدودسالهای ۱۳۶۰-۱۳۵۹درگرماگرم ایام دفاع مقدس همراه جمعی ازدوستان (شهیدان ناصرعظیمی-ناصرامانی - حمیدقاسمی ........)به مرخصی می آمدیم وقتی که شیرازرسیدم بلیط اتوبوس تهیه کرده وبه سمت شهرمان گراش عازم شدیم . آن وقت ها اتوبوس ویژه هنوزنبود. قسمتی ازراه راپیموده بودیم که من ازروی صندلی اتوبوس بلندشدم وباصدای بلنداعلام کردم...
-
سرآغاز
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 12:00
باسلام خدایاکمکم کن تادرشروع هرآغازبه پایانی مناسب برسم